Sunday 25 March 2007

برداشت های گوناگون از یک اثر

نقاشان انتزاعی برای توصیف احساسات و ادراکاتی که خیلی وقتها نمی توانند با کلمات بیان شوند، از رنگ و فرم استفاده می کنند. وقت دیدن یک اثر آبستره یا انتزاعی، خیلی بهتر است بگوییم که با دیدنشان «چه احساسی داریم»، تا این که درباره شان «چه فکر می کنیم»؟
اغلب آن چه را که ما «می بینیم»، انعکاسی است از آن چه «هستیم». گاهی ممکن است آن چه را که صاف و ساده می بینیم، دیگران اصلاً نتوانند بینند. گاهی می توانیم دیگران را متقاعد کنیم تا آن چه را که می بینیم، دیگران هم ببینند و گاهی هم به دلایل متفاوت این اتفاق نمی افتد. این مشکل تعبیر و تفسیر (که آن چه ما می بینیم بستگی به آن دارد که چه کسی هستیم) در زندگی عمومیت دارد. یادم می آید که در جایی به نقل از نقاشی خواندم که یک بار یکی از نقاشی های آبستره اش را به کلیسایی می بَرَد که بومیان آمریکایی به آنجا می رفتند. نقاشی در سایز بسیار بزرگی کار شده بوده. می گفت می توانستم آن دردی را که بیشتر بیننده ها از دیدن آن اثر احساس می کردند، درک کنم. یکی می آمد و با شعف ابراز می کرد که این نقاشی را دوست دارد، چون در آن روح عشق و پرستش خداوند را به وضوح نشان داده است یا دیگری می آمد و می گفت که آن را دوست دارد چون دروازه های جهنم را به طور آشکار در آن می بیند. حالا آن نقاشی واقعاً «دربارهء» چه بوده، عشق خدا و یا آتش مقدس، وحشت از جهنم و یا ندای الهی...؟هنر آبستره غالباً یک آینه است، وقتی به آن نگاه می کنیم، بیشتر از آن که ببینیم چه نقشی روی بوم کشیده شده است، خودمان را در آن می بینیم.


2 comments:








Anonymous

said...

ایران که بودم چند تا تابلوی بزرگ از کارای خوان میرو به دیوارهای خونه‌م زده بودم. یکی از بزرگترین و اعصاب‌خوردکن‌ترین مشکلات من این بود که هر مهمونی می‌اومد،‌ اولین چیزی که می‌پرسید این بود: حالا این تابلوها معنیشون چی هست؟ چی رو می‌خواد بگه؟ منظورش چی بوده ؟ پوووف





Anonymous

said...

salam
دوست عزیز سال جدید سال نو شدن افکار واندیشه ها را به شما تبریک عرض می کنم .وب بسیار خوب ومفیدی ارائه نموده ای . من به سهم خودم از شما سپاسگزارم . خوشحال میشم فرصت شد به وبم سربزنید .
خرد آثار هستی در جوان است ---- چراغ روشنی بخش جهان است .
شاد وتندرست