از این فرصت استفاده می کنم تا در ادامهء نوشتهء پیشینم دربارهء اهمیت ِ داشتن یک اسکچ بوک و «چیستی آن»، بگویم که.... «تو»، خواننده ای که مثل خیلی ها مشتاقی تا خودت را با قلم و مداد بیان کنی، اما با هر انگیزه ای، چه نگرانی از این که مبادا ایده هایت به سرقت برود، یا آن که فکر کنی استعداد آن را نداری، یا فکر کنی که اگر اقدام کنی تو را مجنون می پندارند، یا به هر دلیلی آن را به وقت دیگری وا می گذاری و یا هر چیز دیگری که به تو اجازهء «اقدام» نمی دهد. بگویم که تا چه اندازه «تو» در همین لحظه در قلمروی هنر نقش و اهمیت داری. فراموش نکن که هر زمان، آن چه که از قلم تو بیرون می آید، شخصیت و درون توست. تصاویری که نقش می بندند در ادامهء روح تو هستند که می آیند. آنها انعکاسی از دانش تو، تجربه ات، مشاهداتت، خواسته هایت، حتی ناخواسته هایت، سلیقه ات و اندیشه های خود تو هستند. این آن چیزی است که در هیچ کتاب طراحی درباره اش سخنی به میان نیامده. پس یادت باشد که هیچ سارقی هر چند باهوش، نمی تواند این حقیقت را دور بزند. چرا که اگر بخواهد هم، باز دانش خود او، تجربه اش، مشاهداتش و ....سلیقه و اندیشهء خود او هستند که خود را در کار می نمایانند. اما نباید هم فراموش کرد که یک طراحی خوب فاکتورهای بسیاری دارد تا بتوان کار را حرفه ای نامید. کاری که نه تنها از روی اشتیاق که مهم تر از آن از پس یک دیسیپلین جدی و کوشش بی حد آمده باشد. اگر با هر تکنیک و شیوه ای هم اجرا شود، باید پرسپکتیو و نقطهء گریز و ...نور و سایه در آن رعایت شده باشد. یک طراحی خوب، نه از روی یک تصادف به وجود می آید و نه از یک لحظهء ناب یا الهام بخشی که ممکن است جنّی یا فرشته ای در آن دست برده باشد! وقتی که این وسیلهء مهم ِ «بیان» توسعه یافت، آن وقت است که الهامات و احساسات شخصی وارد بازی می شوند. فرقی هم نمی کند که قرار است در نهایت برای یک کار تبلیغاتی، یا تصویر گری یک کتاب و یا پوستر یا تقویم یا....به کار رود.
اما از انجام کار بد هم نباید ترسید. نباید از آنالیز کردن و نقد این که چرا کار، بد از آب در آمده، هراس و واهمه داشت. هر هنرمندی، حتی حرفه ای ها هم کار بد دارند. یک بار در مصاحبهء هنرمندی می خواندم که می گفت از هر ده کاری که در آتلیه ام انجام می دهم، تنها دو یا سه تای آن قابلیت نمایشگاهی دارند. یادمان باشد که همان طور که یک کار خوب در نتیجهء یک پایه ریزی درست به عمل می آید، یک کار بد هم می تواند از عواقب یک پایهء غلط آمده باشد.
شیک ترین لباس های دنیا هم روی یک طراحی فیگوراتیو بد به چشم نمی آیند، در یک پرتره ای که ساختار درستی ندارد نمی شود حس ِ صورت مدل را روی آن پیاده کرد، یا در نقاشی نمی شود رنگ ها را درست کنار هم نشاند اگر ندانیم که نور و سایه را چگونه باید پیاده کرد. پس اول از همه :
از همین حالا مدادت را هر چه بیشتر و تا آنجا که می توانی به کار بگیر.
ابتدا از یک مداد نرم استفاده کن تا شدت روشنایی و تاریکی را بشود روی کار بهتر پیاده کرد. یادت باشد که یک کار کمرنگ، با خطهای ضعیف و تکه تکه هیچ ارزشی ندارند. اگر توانستی که از قلم مو و قلم فلزی و مرکب استفاده کنی که چه بهتر. اما قلم را محکم روی کاغذ نکش که بافت کاغذ را خراب کند.
اما از انجام کار بد هم نباید ترسید. نباید از آنالیز کردن و نقد این که چرا کار، بد از آب در آمده، هراس و واهمه داشت. هر هنرمندی، حتی حرفه ای ها هم کار بد دارند. یک بار در مصاحبهء هنرمندی می خواندم که می گفت از هر ده کاری که در آتلیه ام انجام می دهم، تنها دو یا سه تای آن قابلیت نمایشگاهی دارند. یادمان باشد که همان طور که یک کار خوب در نتیجهء یک پایه ریزی درست به عمل می آید، یک کار بد هم می تواند از عواقب یک پایهء غلط آمده باشد.
شیک ترین لباس های دنیا هم روی یک طراحی فیگوراتیو بد به چشم نمی آیند، در یک پرتره ای که ساختار درستی ندارد نمی شود حس ِ صورت مدل را روی آن پیاده کرد، یا در نقاشی نمی شود رنگ ها را درست کنار هم نشاند اگر ندانیم که نور و سایه را چگونه باید پیاده کرد. پس اول از همه :
از همین حالا مدادت را هر چه بیشتر و تا آنجا که می توانی به کار بگیر.
ابتدا از یک مداد نرم استفاده کن تا شدت روشنایی و تاریکی را بشود روی کار بهتر پیاده کرد. یادت باشد که یک کار کمرنگ، با خطهای ضعیف و تکه تکه هیچ ارزشی ندارند. اگر توانستی که از قلم مو و قلم فلزی و مرکب استفاده کنی که چه بهتر. اما قلم را محکم روی کاغذ نکش که بافت کاغذ را خراب کند.
0 comments:
Post a Comment