نمی دانم تو هم مثل بسیاری از هنرمندان، به داشتن یک «اسکچ بوک» اعتقاد داری یا نه. اسکچ بوک برای هنرمند حکم دفتر خاطرات را دارد که به جای «نوشتن» روزانه هایش، در آن با زبان تصویر و گاه جملاتی کوتاه در کنار آنها، به ثبت دیده هایش می پردازد. فرقی نمی کند که اسکچ بوک در چه شکل و اندازه ای باشد، مهم این است که قابل حمل باشد و هنرمند بتواند آن را با خود به هر جایی که خواست ببرد. با چه متریالی باشد و یا چه تکنیکی در آن به کار رود، آن هم فرقی ندارد. آن چه مهم است، «ثبت کردن» است. دیده هایی که در یک لحظه برای شخص الهام بخشند و یا ایده هایی که در طول روز به خاطر هنرمند می آیند (همان که در انگلیسی آن را برین استورمینگ نام نهاده اند = ببخشید از این که یک جایگزین خوب فارسی برای آن پیدا نکردم *)، و یا گاه خط خطی هایی که فقط برای خالی کردن یک انرژی انباشته می توانند به روی کاغذ بیایند. طراحی در اسکچ بوک می تواند حکم یک جور تمرین هم باشد. مطالعهء طراحی...مطالعهء رنگ، کمپوزسیون و فرم و ....گاهی خلق کاراکترهایی که الهام بخش یک داستان و یا اثری می توانند باشند. می شود برخی از صفحات آنها آگاهانه طراحی شوند و برخی شان تصادفی. اسکچ ها در دراز مدت می توانند روند پیشرفت کار هنرمند را نشان بدهند.همیشه می گویم ای کاش در این دنیای گستردهء وب، و البته دنیای فارسی زبان آن، هنرمندان، یک صدای تک و تنها نبودند. در میان تمام سایت ها و وبلاگهای سیاسی و اجتماعی و گاهی ادبی، جای وب سایتی گروهی برای هنرمندان خالی است. فضایی که هنرمندان، عاری از هر گونه خبر رسانی ِ صرف و یا روزانه نویسی های نا مرتبط با هنر، بتوانند روزانه اسکچ بوک هایشان را در اختیار دیگران قرار دهند و پیرامون آن به تبادل نظر بپردازند. این کار نه تنها می تواند به بالا بردن کیفیت کار هنرمندان کمک کند که حتی می تواند آنها را به اشتیاق بیشتری بیاورد تا کارشان را جدی تر بگیرند. شاید روزی هم بیاید که بشود همهء این اسکچ بوک های وطنی را یک جا به نمایش گذاشت و از میانشان برنده ای انتخاب کرد.
* حسام می گوید آن را بارش افکار ترجمه کرده اند.
0 comments:
Post a Comment