چند سال پیش در یوتوب فیلمی از سخنرانی یاستین گاردر، نویسندهء دوست داشتنی دنیای سوفی دیدم که حرفهایش آن زمان بر قالب روحم تراشیده شد انگار. ناگفته نماند که اثر دنیای سوفی هم دست کمی از این تراش نداشت. این روزها عجیب یاد حرفهای آن روز یاستین گاردر میافتم. هرچه گشتم ویدئوی سخنرانیاش را پیدا نکردم، اما توانستم متن آن سخنرانی را در وبسایت جایزهء سوفی پیدا کنم. حرفش بیشتر دربارهء مسئولیت و پاسخگویی انسانی ما در برابر محیط زیست و کرهء خاکی و کیهان بود. و علاوه بر اعلامیهء حقوق بشر که آن را اوج دوران بلوغ هزاران سالهء انسانی میدانست، بر ناگریزی از داشتن اعلامیهء دیگری با نام تعهدات و پیمان بشر در برابر یکدیگر، نسلهای آینده و همچنین زمین انگشت میگذاشت. در این میان از نقش ادبیات و هنر میگفت و مسئولیت ناپذیری هنرمندان و نویسندگانی که با توجیه آزدی بیان و «آزادی هنری» از زیر بار این نقش شانه خالی میکنند. از نتیجهء جهانی شدن میگفت، از چالشهای زمین، ویرانگریهای انسان بر زمین، زباله های اتمی و ریختن آنها بر بستر دریاها و داخل غارها، گسترهء افق اخلاقی ما به عنوان هنرمند و یا نویسنده در برابر به خطر افتادن زمینی که به رویش زندگی میکنیم ، از این که این سیاره به ما به ارث نرسیده بلکه برای مدت زمان کوتاهی به ما به امانت سپرده شده تا آن را بهتر از پیش به نسلهای بعد بسپاریم، از نداشتن شهامت و قاطعیت سیاستمداران در برابر نجات تمدن بشری، و و و ....
اما از میان واژگانش آن چه «این روزها» بیش از پیش در ذهنم جولان میدهد مثال جالب او از وضعیت انسان است. یاستین گاردر با تمثیلی قدیمی قورباغهای را مثال میزند که وقتی در آب در حال جوش میاندازندش، با سرعت به بیرون میپرد و پوستش را از سوختن نجات میدهد. اما اگر همین قورباغه را در دیگی پر از آب سرد بیاندازند و بگذارند تا آب کم کم گرم شود و به جوش بیاید، بدنش به دمای آب عادت میکند و همانجا میماند تا بمیرد.
او میپرسد: آیا نسل ما به آن قورباغه شباهت ندارد؟ و اطمینان میدهد که تا پیش از نقطهء جوش، نه از بیرون از دیگ نجاتی خواهد رسید و نه انتظار برای دست کمکی ازجهانهای غیر مادی ره به جایی خواهد برد.....
5 comments:
نگار
said...
نسل ما دقیقا همین قورباغه ی آقای گودر نازنینه!
mitra.khaleghi
said...
خیلی جالب بود ترانه جونم
Anonymous
said...
درود
بسيار سخنراني جالبي ست و مثالي ملموس.
شايد هنر و هنر مندان آخرين را نجات اين زيست كره باشند.
s
Arash
said...
سلام
ممنون از اینکه من رو لینک کردید. من هم شما رو لینک کردم. این سخرانی رو هم قبلا خونده بودم و تو وبلاگم مصداقش رو با داستان گفتم. اینم لینک داستانه
http://sstory60.blogspot.com/2011/02/39.html
شاد باشی زن نارنجی عزیز ;)
Anonymous
said...
سلام بصورت اتفاقی با وبلاگتون برخوردم. مطلب بسیار خوبی قرار داده بودین بخصوص مطالب مربوط به هنر نقاشی. یاستین گاردر و دنیای سوفی نویسنده و کتاب محبوب منه و از خوندن این کتاب هیچوقت سیر نمیشم. بنظرم کتاب مایا اثر این نویسنده هم بسیار عالی و خواندنی. شاد و موفق باشید
றிДப்Д
http://manaina.persianblog.ir
Post a Comment