Friday 4 September 2009

٤٠ کودک در تعطیلات

طراحی پرتره، آن هم پرترهء یک مدل زنده، همیشه برای من به مانند یک مبارزه است. این که چطور درعین حال که صورت مدل را به روی کاغذ می‌آورم، همزمان بتوانم خودم را و احساساتم را هم با آن نقش بزنم. متآسفانه کم پیش می آید مدل زنده‌ای پیدا شود که حاضر باشد دست کم یک ساعتی را بی‌حرکت بنشیند. دوستان می‌دانند طراحی از روی عکس هیچ وقت نمی‌تواند جایگزین طراحی از یک مدل زنده شود. شاید تنبلی من برای طراحی هم از همین رو باشد. اما تازگیها انگار خوشبختی روی دیگری به من آورده. چند روز پیش این فرصت را پیدا کردم تا دو روزی را به تعطیلات کودکانی دعوت شوم که از شهرهای گوناگون اتریش و آلمان به مزرعه‌ای در همین نزدیکی‌ها آمده بودند. این کودکان ٧ تا ١٣ ساله آمده بودند تا یک هفته‌ای را دور از خانواده آنجا بگذرانند. آنها این فرصت را به من دادند تا در آن دو روز از پرترهء هر چهل تای آن‌ها طراحی سریعی با ذغال بکشم. هر پرتره ٢٠ تا ٢٥ دقیقه طول می‌کشید. باورش برای خود من هم سخت بود که چطور مشتاقانه یکی یکی می‌آمدند و روی صندلی می‌نشستند و سعی می‌کردند تا جایی که در توان دارند تکان نخورند و مژه نزنند. نتیجهء این تجربهء فراموش نشدنی با خاطرات فراوانش، شد مجموعه‌ای که در این پیوند آمده.

پیوست: دوستانی که نمی‌توانند پیوند فیس‌بوک را باز کنند می‌توانند از این پیوند استفاده کنند.


0 comments: