در میان نقاشان پرآوازهء پیشین، شاید در نقاشیهای کسی به اندازهء آلما تادما شکوه بهار و ستایش از زیباییهای آن دیده نشده باشد، یا شاید من آن را به خاطر ندارم. نقاشی «بهار»ش یکی از دهها اثر اوست که نام بهار را با خود به دنباله میکشد. با این پست، پس از یک زمستان طولانی به بهار خوش آمد میگویم و در این آغازین روزهای بهار ١٣٨٨، این نگارهء زیبا را پیشکش خوانندگان هنردوستی میکنم که همواره با شکیبایی نوشتههایم را دنبال کردهاند:
نگارهای پر از رنگ و حرکت و فیگورهایی ظریف و زیبا در کمال شکوه. انگار که میشود به خوبی صدای موسیقی نوازندگان را از میان آن شنید. فیگورهایی در لباسهای روم باستان. و بناهایی سراسر پوشیده از سنگهای مرمرین. و دخترکانی که پیشاپیش گروه، با سبدهای گلشان شش زن جوان را همراهی میکنند و آمدن بهار را چون مراسم ازدواج باشکوهی جشن گرفتهاند. و زنانی که از بالا نوازندگان را با دوشی از گل غرقه میکنند. این اثر آلما تادما نیز همچون آثار دیگرش تحت تأثیر هنر ویکتوریایی است. و میگویند لورا تادما، همسر دوم وی مدل همیشگیاش از جمله مدل این اثر بوده است، کسی که همیشه او را به خاطر مچ پای گوشتالویش سرزنش میکرده. «بهار» بازخوانی دیگری است از جشن باستانی فلورالیا*ی رومیان. جشنی که تا دورهء پایانی قرن نوزدهم از جشنهای محبوب انگلیسیها به شمار میرفته است. هنوز هم جشن روز می به یادگار مانده از آن دوران است که در انگلیس و بسیاری از کشورهای اروپایی با رنگ و بویی دیگر برپاداشته میشود. میگویند گردانندگان این جشن فاحشگانی بودهاند در آمیخته با خدایان ساتیر و ایتیفالیک. اگرچه زنان و همینطور مردان نقاشی آلما تادما، از جمله نیانبان نوازی که در میان زنان دیده میشود چهرهای پاک و بیگناه را به نمایش گذاشتهاند و اثری از هرزگی الگوهای اصلی آن و یا مستی و بادهنوشی در چهرههایشان دیده نمیشود. این اثر ترکیب هنرمندانهای است از چندین و چند المان واقعی از زمان و مکانی واقعی. کتیبهء روی گچبری پس زمینه، تاق ترایان در بندونتوی ایتالیاست، نبرد بین لاپیتسها و سنتاورها در گچبری سمت چپ، از معبد آپولو در باسائهء یونان است، و ....
*فلورالیا
نگارهای پر از رنگ و حرکت و فیگورهایی ظریف و زیبا در کمال شکوه. انگار که میشود به خوبی صدای موسیقی نوازندگان را از میان آن شنید. فیگورهایی در لباسهای روم باستان. و بناهایی سراسر پوشیده از سنگهای مرمرین. و دخترکانی که پیشاپیش گروه، با سبدهای گلشان شش زن جوان را همراهی میکنند و آمدن بهار را چون مراسم ازدواج باشکوهی جشن گرفتهاند. و زنانی که از بالا نوازندگان را با دوشی از گل غرقه میکنند. این اثر آلما تادما نیز همچون آثار دیگرش تحت تأثیر هنر ویکتوریایی است. و میگویند لورا تادما، همسر دوم وی مدل همیشگیاش از جمله مدل این اثر بوده است، کسی که همیشه او را به خاطر مچ پای گوشتالویش سرزنش میکرده. «بهار» بازخوانی دیگری است از جشن باستانی فلورالیا*ی رومیان. جشنی که تا دورهء پایانی قرن نوزدهم از جشنهای محبوب انگلیسیها به شمار میرفته است. هنوز هم جشن روز می به یادگار مانده از آن دوران است که در انگلیس و بسیاری از کشورهای اروپایی با رنگ و بویی دیگر برپاداشته میشود. میگویند گردانندگان این جشن فاحشگانی بودهاند در آمیخته با خدایان ساتیر و ایتیفالیک. اگرچه زنان و همینطور مردان نقاشی آلما تادما، از جمله نیانبان نوازی که در میان زنان دیده میشود چهرهای پاک و بیگناه را به نمایش گذاشتهاند و اثری از هرزگی الگوهای اصلی آن و یا مستی و بادهنوشی در چهرههایشان دیده نمیشود. این اثر ترکیب هنرمندانهای است از چندین و چند المان واقعی از زمان و مکانی واقعی. کتیبهء روی گچبری پس زمینه، تاق ترایان در بندونتوی ایتالیاست، نبرد بین لاپیتسها و سنتاورها در گچبری سمت چپ، از معبد آپولو در باسائهء یونان است، و ....
*فلورالیا
پیوست: سر لارنس آلما تادما نقاشی هلندی بوده است که بیشتر دوران زندگیاش را در انگلستان به سر برده. او یک سال پیش از آن که ملکه ویکتوریا در ١٨٣٦ به هشتاد سالگی پا بگذارد به دنیا آمد. او را موفقترین هنرمند سبک ویکتوریایی دانستهاند که دربیش از شصت سال از دوران هنریاش کوشید تا آثار ممتازی خلق کند پر از جزئیات باستانشناسانهء دقیق و مردمانی زیبا با ظاهری کلاسیک. ناگفته نماند که آثار آلما تادما سرچشمهای برای خلق طراحیصحنه و لباس چندین و چند فیلم مشهور تاریخ سینما از جمله کلئوپاترا (١٩٣٤) نیز بودهاند. از رقیبان اصلی او میتوان از لایتون نام برد که اینک در کنار او در سردابهء کلیسای سنت پاول همراه با دو هنرمند دیگر، ویلیام هولمن هانت و جان اورت میلائیس آرمیده است. آلما تادما پیروان بسیاری نیز داشته است که از بهترین آنها میتوان از جان ویلیام واترهاوس، جان کالیه و الیهو ودر آمریکایی نام برد.
0 comments:
Post a Comment