آن روزها داریوش بزرگ به خوبی میدانست که تنها داشتن ِ گوهر زیبا و لباس گران بها در به خدمت آوردن قلب و باور مردمان فرودستش به کار نمیآید. از این رو با کاربرد «تصویر» در رسیدن به این هدف بیشترین بهره را برد و نامش برای همیشه به عنوان نخستین امپراطوری باقی ماند که از «نشانه» برای پیام رسانی سود جسته است. او دستور داد تا صورتش را بر سکهها* نقش زنند، چرا که به خوبی میدانست بیشتر مردمان سرزمینش از توان خواندن ِ جملهء: «من دادگرم و از جانب پروردگار برای گسترش شادمانی آمدهام» بی بهره اند، اما همگان توان آن دارند تا به سادگی داریوشی را در قلمروی ذهن بازخوانی کنند که در دست کمانی دارد و با اقتدار ایستاده است تا با نیروی درایت و نه زور شمشیر از کیانشان دفاع کند. اسکندر نیز پس از فرو کشیدن او از قدرت، با بهره وری از همین نیرو دستور داد تا تمام سکههایی را که بر آنها چهرهء داریوش نقش زده شده بودند، ذوب کنند و به جای آن چهرهء خودش را قلب زنند. اگرچه تصویر داریوش کماندار تا قرن ها پس از مرگ او نیز به عنوان نشانی از اقتدار پارسی باقی ماند. آگوستوس رومی نیز چهل سال پیش از به دنیا آمدن مسیح، در اوج بیرحمی و استبداد، با دستور خلق سری مجسمههایی از چهرهء خود، با پیام «مرد ِ مردم»، خالق نخستین دروغ سیاسی بود. هنوز هم سیاسیون دنیا از این دست اختراعات ِ قانون گذاران باستانی بهره میبرند. اگرچه به جای نقاشی و قلم زنی و سنگ تراشی، از تکنولوژی های دیجیتالی بهره میجویند و هنوز هم به همان اندازه مردمان جهان در برابر نیروی هنر آسیب پذیرند.
* داریک
* داریک
0 comments:
Post a Comment