Friday 19 February 2010

هنرمند زن بودن ١

شاید جستجوی چراهایی در وجود خودم، مرا از مقایسه‌ای ناخودآگاه در ناهمگونی بین هنرمندان زن و هنرمندان مرد به این جستار کشاند که چرا به‌راستی با وجود آن که شمار زنان هنرمند در روزگار کنونی بیش از مردان است، اما آن اندازه که از هنرمندان مرد می شنویم، کفهء ترازوی خبر از هنرمندان زن وزن زیادی ندارد. چند درصد از زنان هنرمندی که می‌شناسیم، ازدواج کرده‌اند، چند درصدشان پای‌بند خانواده و خانه‌داری و فرزند‌داری و همسرداری هستند؟ بحث زن مدرن و زن سنتی را کنار بگذاریم که دیرگاهی است دیگر به این تقسیم‌بندی نیز باور ندارم. به جستار فلسفی آن و اثبات آن هم کاری ندارم. در زمانه‌ای که داد مدرنیسم و برابری حقوقی زن و مرد گوش فلک را کر می‌کند، دانشجویان هنر بهتر می‌توانند داوری کنند که چند درصد از نام هنرمندان ِ کتاب‌های تاریخ هنر در گذشته و امروز، نام مردان بوده و هست. در حالی که با آماری که وجود دارد چیزی نزدیک به هشتاد درصد از کلاس‌های هنری چه در فضای آکادمیک و چه غیر آکادمیک را زنان پر می‌کنند. اما در این میان بیش از پنجاه درصد هنرمندان چیره‌دست مردانند! امیدوارم به این معنا نباشد که مردان توانایی آفرینشگری بیشتری از زنان دارند! اما چگونه است که همواره می‌خوانیم آثار هنرمندان مرد در گالری‌ها و موزه‌ها خریدار بیشتری دارند؟ درجایی می‌خواندم که نود درصد از نوشتار هنری را مردان و تنها ده درصد از آنها را زنان می‌نویسند! در پژوهشی که در سال ٢٠٠١ در کانادا انجام شده بود، می‌خواندم که از میان نزدیک به ١٣١٠٠٠ هنرمند در ٩ رشتهء هنری، ٧١٠٠٠ نفر از آنان زنان هستند و مردان ٥٩٧٠٠ نفر از آنان را در بر می‌گیرند، اما درآمد سالیانهء زنان چیزی نزدیک به ١٠٠٠٠ دلار کمتر از مردان است (١٩٤٠٠ دلار به ٢٨٣٠٠ دلار)، و در شاخهء هنرهای تجسمی درآمد زنان تا نزدیک به ٥٠٪ کمتر از مردان دیده می‌شود. در سال ٢٠٠٧ در نیویورک مگزین آمده بود که تنها ١٥٪ از کلکسیون موزهء ویتنی ،٢٤٪ از بینال ٢٠٠٧ ونیز و روی‌هم‌رفته تنها ٥٪ از موزه‌های آمریکا از آن آثار هنرمندان زن است. در دایرهء جوایز و یا حراج‌های هنری نیز برای زنان جایگاه بهتری دیده نمی‌شود! نمی‌دانم دامنهء این پیش‌آمد در کشورهای جهان سوم و یا شرق تا کجاست؟ در قرن بیستم معجزه‌ای که رخ نداده تا نسبت به گذشته زنان ِ بیشتری به هنرهای تجسمی روی بیاورند؟ یا شاید هم زنان کمتر از مردان به نمایش آثارشان گرایش دارند؟ چند هنرمند زن در جای جای تاریخ هنر گم و گور شده‌اند و نامی یا اثری از آنها در جایی دیده نمی‌شود؟
ادامه دارد


4 comments:








اميد اميدواري

said...

سلام دوست عزيز و هنرمند
مطالب بسيار مفيدي را در وبلاگتان جمع آوري كرده ايد.
نوشته هايتان را در زمينه آبستره مطالعه كردم و لذت بردم
شما را لينك مي كنم تا از اين به بعد بتوانم بيشتر از مطالبتان استفاده كنم.
سپاسگزارم.





دارشانا

said...

این مسئله رو در مورد فلسفه هم میشه دید.در اون فضا هم جای زن کمرنگه





Eternity

said...

به نظر من دلایل مختلفی برای عدم ظهور چشمگیر هنرمندان زن در مقایسه با هنر مندان مرد وجود دارد.برخی علل ظاهری هستند مثل ساختمان فیزیو لوژیکی زنان و نقش پر مسو لیتشان در خانه و پرورش فرزندان و بعضی دیگر ناشی از عوامل نهفته در روانشناسی ذهن زن و مرد و فرهنگ جامعه و نیز مسائل تاریخی-سیاسی می باشد. بی تردید محدودیت های اجتماع مرد سالار و عدم تقسیم وظایف بطور عادلانه در خانه بین زن و مرد و سیاست های دولت ها مانع بزرگی بر سر راه رشدو بالندگی استعداد های زنان هنر مند بوده است ولی به زعم بنده فعالیت موثر زنان در عرصه های هنری و برابری انها با مردان نیاز مند جسارت و خود باوریست که زنان معدودی از ان بهره مندند. و البته با وجود جسارت لازم مجبور خواهند شد تا با مردان به رقابتی بپر دازند که جنبه مردا نه انها را تقویت می کند ! نکته دیگر در این میان اینست که زنان هنرمند تر از مردانند چون روح زن نسبت به مرد محمل مناسب تری جهت دریافت الهامات هنریست .این زن است که محمل تولد فرزند انسان می شود و این خود تمثیل ی می تواند باشد از زمینی که قدرت باروری داشته و افرینش در ان خلق میشود منظوراین نیست که مردان خلاق و افرینشگر نیستند بلکه اشاره ام به این نکته است که زنان امادگی و استعداد هنری بیشتری از مردان دارند و البته این قیاس با استثنائا تی نیز همراه است. بوده و هستند هنرمندان مرد شاخصی که در مقایسه با همتا یان زن خود بر ترند. در واقع زنان توانائی های بالقوه خود را کمتر به فعلیت در اورده اند و مردان فرصت ها ی بیشتری در این امر داشته اند.به طور خلا صه خود باوری .جسارت.و پذیرش اجتماع و برخورداری از فرصت های برابر سه اصل در ظهور هنر مندان بزرگ زن می باشد. با ارزوی موفقیت برای شما دوست هنر مندم و سپاس از اینکه با موضوع بالا دوستان خود را به اندیشیدن وا می دارید.





روح سرگردان

said...

سلام دوست عزیز همیشه از خواندن مطالب زیبای شما لذت میبرم و در وب سایت نقاشی های یک روح سرگردان لینک شدید خوشحال میشم به شعر های یک روح سرگردان هم سری بزنید